جدایی مالکیت از مدیریت (کنترل) منجر به یک مشکل سازمانی مشهور به نام مشکل نمایندگی شد. در نظریه های مالی یک فرض اساسی این است که هدف اولیه شرکت ها افزایش ثروت سهام داران است، لکن در عمل همواره این گونه نیست. اهرم مالی می تواند مشکل سرمایه گذاری اضافی را کاهش دهد زیرا تعهدات ناشی از ایجاد بدهی، جریان نقدی آزاد را کاهش می-دهد. یکی از مهم ترین ملاحظاتی که در انتخاب شیوه های ممکن تأمین مالی در شرکت ها بایستی مورد توجه قرار گیرد، توجه به اثرات اهرم مالی بر بازده حقوق صاحبان سهام و نیز التزام طرح های تأمین مالی بر سودآوری به خصوص بر سود هر سهم است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرفرصت های رشد و عملکرد شرکت بر رابطه بین ساختار نظام راهبری و ساختار سرمایه است